شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۵۷ ب.ظ

درباره سايت

مرحله سوم

راه حل‌های جدید و نو در زمینه‌ی رفع معضلات اجتماعی مانند فقر، طلاق، محرومیت و ... را در مرحله سوم دنبال کنید.

بایگانی

نويسندگان

تصاوير برگزيده

شبکه های اجتماعی

۰

تأثیر نظامات اجتماعی بر دین‌داری مردم

 یادداشت‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید اصلی‌ترین شاخصه‌ای که برای کشور و مردمِ ایران می‌توان ذکر کرد، هویت دینی و شیعیِ مردمِ این مرز و بوم است؛ در واقع هویت دینی و شیعی، اصلی‌ترین ممیّزه و مشخصه‌ی ملت ایران از دیگر کشورهای جهان است و با اندکی بررسی‌ می‌توان به این نتیجه رسید که موضوع تشیّع در میان مردم ایران به عنوان یک امر کاملاً مقبول وجود دارد.

از نشانه‌های اینکه هویت دینی در میان مردم ایران مقبول واقع شده، هزینه‌هایی است که مردم برای حفظ دین‌داری و هویت شیعی انجام می‌دهند. به عنوان مثال هزینه‌های مالی‌ای که مردم در زمان‌های طولانی و به صورت منظم برای عزاداری سید و سالار شهیدان علیه‌السلام انجام می‌دهند، نمونه‌ای از هزینه‌هایی است که صَرف حفظ هویت شیعی شده است. صَرف هزینه مالی برای یک موضوع نشان از آن است که این موضوع در میان افرادی که برای آن هزینه می‌کنند مقبول واقع شده است؛ در غیر اینصورت چرا باید بخشی از هزینه و اموال خود را به حفظ دین‌داری اختصاص دهند؟! البته این هزینه‌ها فقط به هزینه‌های مالی محدود نمی‌شود؛ بلکه فداکاری و بذل جان در راه حفظ هویت شیعی نیز بخشی از هزینه‌هایی است که شیعیان اهل بیت علیهم‌السلام در ایران برای حفظ دین‌داری انجام داده‌اند؛ 300 هزار شهید دفاع مقدس و هزاران جانباز و اسیر گواه آن است که هویت دینی به قدری برای مردمِ ایران اهمیت دارد که حتی حاضر به گذشتن از جان خود در راستای تقویت و استحکامِ دینِ خدا هستند.

حال که هویت دینی به صورت یک امرِ مقبول در میان مردم ایران شیوع دارد، سؤال اساسی این است که تقویت و حفظ این دین‌داری از چه طریقی صورت می‌گیرد؟ به عبارت ساده‌تر آیا برای حفظ دین‌داری مردم، می‌توان به تبلیغ احکام و معارف اسلامی بسنده کرد و از رهگذرِ منابر و مواعظ، دین‌داری مردم را روزبه‌روز تقویت کرد؟ یا اینکه حفظ هویت شیعی علاوه بر تبلیغ و تبیین، نیازمند توجه به نظاماتِ اجتماعی است؟ در واقع سؤال اصلی این است که آیا ارتباطی میان حفظ دین‌داری مردم و نظامات اجتماعی برقرار است یا خیر؟ پاسخ به این سؤال می‌تواند رویکردِ نیروها و دلسوزان انقلاب نسبت به تقویت دین‌داری مردم را به کلی تغییر داده و افق جدیدی را پیش‌روی آنها تصویر کند.

در پاسخ به این سؤال که آیا ارتباطی میان حفظ دین‌داری و نظامات اجتماعی ارتباطی برقرار است یا خیر، سه جریان ورود پیدا کرده و پاسخ‌های خود را ارائه داده‌اند؛ اولین جریان، ارتباط میان حفظ دین‌داری مردم و نظامات اجتماعی را اصلاً بحث نکرده و ارتباط بیان این دو موضوع را مطمح نظر قرار نداده است. در واقع هنگام مراجعه به مکتوبات و مطالب این جریان - که از آن به جریان فهم سنتی از اسلام تعبیر می‌شود - مباحثی پیرامون ارتباط میان نظامات اجتماعی و حفظ دین‌داری مردم دیده نمی‌شود.

دومین جریانی که در پاسخ به این سؤال برآمده، ارتباط میان نظامات اجتماعی و حفظ دین‌داری مردم را مورد بحث قرار داده و معتقد است که هیچ ارتباطی میان این دو موضوع وجود ندارد. در حقیقت جریان روشنفکری معتقد است که هیچ‌نوع ارتباطی میان حفظ دین‌داری مردم و نظامات اجتماعی وجود ندارد و برای حفظ هویت شیعی، نیازی به توجه به نظامات اجتماعی و بازتعریف آنها نیست. جریان دوم، برخلاف جریان اول ارتباط میان دین‌داری و نظامات اجتماعی را مورد بحث قرار داده اما در نتیجه‌گیریِ خود، ارتباط میان این دو موضوع را به صراحت انکار کرده است.

سومین جریان که به جریان اسلام ناب مشهور می‌باشد معتقد است که ارتباطی وثیق و مستحکم میان حفظ دین‌داری مردم و نوعِ نظامات اجتماعی وجود دارد؛ در واقع جریان سوم معتقد است که حفظ دین‌داری مردم و هویت شیعی علاوه بر آنکه نیازمند تبلیغ و وعظ و اندرز و بیان معارف و احکام اهل بیت علیهم‌السلام است؛ نیازمند بازتعریف نظامات اجتماعی نیز می‌باشد. جریان اسلام ناب معتقد است که تبلیغ هویت اسلامی، تنها بخشی از فعالیتِ مورد نیاز برای حفظ دین‌داری مردم است و برای تقویت هویت شیعی نمی‌توان از نظامات اجتماعی غفلت کرد. به عبارت واضح‌تر جریان سوم معتقد است که اگر نظامات اجتماعی به صورت غلط تعریف شوند، در مسیر تقویت دین‌داریِ مردم اخلال ایجاد خواهد شد.

به عنوان مثال شکی در این نیست که بهترین سن برای انتقال معارف دینی و احکام اهل بیت علیهم‌السلام به افراد جامعه، سنین کودکی یا همان دوران شکل‌گیریِ شخصیت است؛ انتقال معارف به افراد در دوران کودکی مانند حکاکی‌کردن و نوشتن مطالب بر روی سنگ است که به سختی از بین خواهد رفت. اما در حال حاضر چه اتفاقی رخ داده است؟ اتفاق شوم و وحشتناکی که به وقوع پیوسته، اشغال دوران شکل‌گیری شخصیت و سنین تربیت توسط نظام آموزشی است؛ نظمِ آموزشیِ جریان توسعه‌گرا به گونه‌ای تعریف شده است که در مهم‌ترین و بنیادی‌ترین دوران زندگیِ انسان‌ها در عوض انتقال معارف اهل بیت علیهم‌السلام و اطلاعاتی که انسان‌ها به آنها نیاز پیدا می‌کنند، به انتقال مطالب مربوط به بخش خدمات و تولید اکتفا کرده و زمانی را برای انتقال معارف اهل بیت علیهم‌السلام اختصاص نمی‌دهد. در حقیقت نظام آموزش و پرورش، سن تربیت افراد را اشغال کرده است؛ اما اهتمامِ زیادی به تربیت دانش‌آموزان و محصّلینِ خود ندارد و فرصتی هم باقی نمانده است تا دین‌داران و مؤمنین، معارف اهل بیت علیهم‌السلام را به این دانش‌آموزان انتقال دهند. اشغال سن تربیت و نبودِ زمان برای انتقال معارف به افراد، اصلی‌ترین ضربه نظام آموزشی به دین‌داری مردم است؛ در حالی که نظام آموزش و پرورش، کار تبلیغی و تبیینی انجام نمی‌دهد؛ بلکه یک نظام اجتماعی و ساختار حکومتی است که از طریق تعریف نظم آموزشی، تأثیر خود را بر روی دین‌داری مردم اعمال می‌کند.

به عنوان مثالی دیگر می‌توان به نقش مادران در تربیت افراد جامعه و دین‌دارتر کردن مردم پرداخت. توضیح بیشتر آنکه هیچ‌کس شک ندارد که مادران، نقشی بی‌بدیل در تربیت افراد جامعه دارند و بیشترین تأثیر را بر فرزندان خود اعمال می‌کنند؛ هیچ‌یک از نهادهای جامعه در تربیت افراد جامعه سهم‌تأثیری به میزان سهم‌تأثیرِ مادران نخواهند داشت. برای حفظ دین‌داری مردم ساختارهای حکومتی باید به‌گونه‌ای تعریف شوند که مادران بیشترین حضور را در خانه و خانواده داشته باشند و به مدیریت فرایندِ تربیت بپردازند. با وجود اهمیتِ مقام مادری اما جریان توسعه‌گرا در نظم اقتصادی و نظم تولیدیِ خود این مقام را نادیده گرفته، به بهانه سود اقتصادی بانوان را از خانه‌ها بیرون آورده و به نیروی کار ارزان‌قیمت تبدیل کرده است. طبیعی است که وقتی مادرِ خانواده از خانه خارج شد، تربیت و دین‌داریِ فرزندانِ آن خانواده با چالش جدی مواجه خواهد شد. نکته مهم این است که در این میان هیچ تبلیغ و تبیینی صورت نگرفته است، بلکه نظم اجتماعیِ اقتصادی مبتنی بر توسعه، موجب تضعیف دین‌داریِ مردم شده است.

با توجه به تأثیراتِ گسترده‌ی نظامات اجتماعی بر دین‌داری مردم، جریان اسلام ناب معتقد است که برای تقویت هویت شیعی علاوه بر تبلیغ هویت اسلامی باید به بازتعریف نظامات اجتماعیِ مبتنی بر توسعه غربی پرداخت؛ چراکه نظامات فعلیِ جامعه که مبتنی بر توسعه غربی هستند ضرباتی مهلک را بر پیکره‌ی دین‌داری مردم وارد می‌آورند. بنابر این مبنا، نیروها و دین‌داران انقلاب اسلامی علاوه بر تبلیغ هویت دینی باید بر روی نظامات اجتماعی تمرکز کرده، ساختارهای اجتماعیِ مبتنی بر توسعه غربی را با چالش‌های جدی مواجه کرده و به بازتعریف نظم اجتماعی بر اساس نگاه اسلامی پرداخت؛ در غیر اینصورت دین‌داری مردم و هویت شیعی در ایران روزبه‌روز تضعیف خواهد شد. محور فعالیت‌های نیروهای انقلاب باید بازتعریف نظامات اجتماعی مبتنی بر توسعه غربی باشد

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی